رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان مهمان ویژه برنامه منهاج در شب وفات حضرت زینب سلام الله علیها بود.
![](/thumbnail/550-309_100/uploads/58/2025/Jan/16/IMG_20250116_143124_654.jpg)
به گزارش روابط عمومی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان سیستان و بلوچستان، حجت الاسلام والمسلمین علی خیور در برنامه تلویزیونی منهاج ویژه برنامه وفات حضرت زینب سلام الله علیها که از شبکه استانی هامون به صورت زنده پخش شد پیرامون مدیریت حضرت زینب سلام الله علیها بعد از جریان کربلا و تطبیق آن با مباحث جبهه مقاومت بیان کرد: یکی از بحث هایی که در رابطه ی با حادثه ی کربلا بعد از وقوع آن قابل توجه هست بحث مدیریت حضرت زینب در صحنه ی کوفه و شام تا کربلا است.
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان سیستان و بلوچستان در ادامه عنوان کرد : به قول مرحوم شیخ جعفر شوشتری، امام حسین در یک میدان جنگید آن هم میدان کربلا. اما زینب کبری در سه میدان مبارزه کرد ؛ یکی میدان کربلا است که پابه پای برادر بود، یکی میدان کوفه ، و سوم میدان شام. لذا بحث امشب من بحث مدیریت بحران در زندگی حضرت زینب بعد از حادثه ی کربلا است.
عزیزان می دانید وقتی می گوییم بحران ، بحران یعنی شرایط غیر قابل پیش بینی شرایط غیر عادی . حوادثی که پیش می آید و اگر کسی نتواتد خوب مدیریت کند بحران زده می شود خودش هم در آن بحران غرق می شود. لذا بحران یعنی حوادث ناگوار گرفتاری های پشت سر هم غیر قابل پیش بینی ، که نیاز به یک مدیریت دقیق دارد و این مدیریت یک اصولی را می خواهد
خیور در ادامه افزود : ببینید، من اول دو سه تا آیه قرآن بخوانم . تو قرآن کلمه ی ضر را داریم ضر به معنای همان بحران است گرفتاری سختی های شدید. آیه می خوانم.
یکیش راجع به حضرت ایوب است :
و أیّوب إذْ نادی ربّه أنّی مسّنی الضّرّ .
ایوب گفت : خدایا بحران سراغم آمده . یک آدم ثروتمند با امکانات و اولاد و زن ،یک مرتبه حیواناتش بمیرند ، ثروت ازش گرفته شود خانمش مریض شود داغ ببیند خودش به جا بیفتد یک لحظه ورق ایوب برگشت . یک مرتبه زندگی اش زیر و رو شد ، این آدم با این بحران اگر کنار نمی آمد زمین می خورد . ببینید چی گفت ؟گفت: إذْ نادی ربّه خدایا أنّی مسّنی الضّرّ ، من دچار بحران شدم بهم ریختم و انت ارحم الرّاحمین ، تو که خدایی ات سر جایش است ارحم الراحمینی بلاخره عبور از این موج را باید به من کمک کنی. و خدا کمک هم کرد رد شد . ایوب رد شد از این بحران.
اصولا در زمان همه ی انبیا بحران داریم. مثلا حضرت موسی با بحران گوساله پرستی مواجه شد . حضرت صالح با بحران انکار قومش ،شتر را کشتند. حضرت یونس همینطور. این یک آیه. گفتم کلمه ضر به این معنا است. بحران و گرفتاری.
۲. قرآن می فرماید : و اذا مسّنی الناس ضرّ ، وقتی به انسان ها بحران می رسد خطر می رسد گرفتاری های شدید می رسد ، دعوا ربّهم منیبین الیه، عده ای اینطور هستند که خدارا می خوانند به سوی خدا باز گشت می کنند. سعی می کنند تو زندگیشان تکیه گاهی برای خودشان فراهم کنند.
و آیه ی دیگر از قول رسول خدا است فرمود : إنْ أرادنی اللّه بضرٍّ اگر بحران به من رو بیاورد ، خطرات من را تهدید کند ، هیچ کس نمی تواند این خطر را رفع کند جز خدا. هلْ هنّ کاشفات ضرّه ، آیا شما می توانید این ضر را از بین ببرید کشف بحران کنید
حالا اصول حاکم بر بحران چیست . . اصولی است که موجب می شود انسان توی حوادث خودش را نبازد. یک وقت بحران برای کسی تصادف است یک وقت داغ اولاد است یک وقت یک مریضی سخت است ، دیگر شما بیش از کربلا و بعد از کربلا که بحران ندارید ؛ یک خانمی داغ بچه دیده داغ برادر دیده داغ برادرزاده دیده اسیر شده کتک خورده تو مجلس دشمن آمده. سختی کشیده حالا چجوری می تواند این بحران را مدیریت کند که به عبارت امروزی سوار بشود بر این بحران . دشمن ازش سوءاستفاده نکند:
۱. اصل اول خدا محوری است، این حاکم تو زندگی انسان هایی که دچار بحران می شوند هست. آیاتش را خواندم. اولین کاری که حضرت زینب تو گودی قتلگاه کرد که از اینجا دیگر شروع شد مدیریت ایشان ، که برادر شهید شده ، گفت: اللهمّ تقبّل منّا هذا القربان ، خدایا تو قبول کن . پس من گله نمی کنم شکوه نمی کنم یک عبادتی بوده به نام شهادت چیزی هم بالاتر از شهادت نیست پس اللهمّ تقبّل منّا هذا القربان.
بعد می شود شب یازدهم یک شب سخت و بحرانی بچه های شهید تو بیابان زن های شهداء سراغ همسر می گیرند یکی داغ جوان دیده یکی داغ شش ماهه دیده ، خیمه های نیم سوخته امام سجاد دچار بیماری ، می رود گوشه ای می ایستد ، امام سجاد می گوید : امّا عمّتی لم تضل قائم و تستغیث ربّها، دیدم تا صبح هی با خدا حرف می زند ، آرامش می آورد این خودش در بحران آرامش می آورد. وقتی هم وارد مجلس دشمن می شود دشمن مجلس را به گونه ای چیده که اینهارا تحقیر کند ، زن ها جلوی نامحرم ها زن های خودشان پشت پرده، بلافاصله اللهم خذ بحقّنا وانتقم من ظالمنا، خدایا حق مارا از اینها بگیر. همه ش بحث خدا است. این یکی از عوامل غلبه ی بر بحران است .
۲. قرآن محوری است ، خود پیغمبر فرمود: فتنه در آینده زیاد می شود . کقطع اللّیْل الْمظْلم، مثل شب تاریک ، چطور شب می آید همه جا را می گیرد؟! یک روزی فتنه ها همه جارا می گیرد. الان شما نگاه کنید دنیا پر از فتنه است ، فتنه های سیاسی اعتقادی ، کشتن ، دستگیر کردن، جنایت ، دین های خرافی، وقتی فرمود فتنه ها به شما رجوع می کند فعلیکم بالقرآن ، بروید سراغ قرآن.
امام سجاد فرمود: اگر همه ی دنیا بمیرند، اما کان معی القرآن، یک قرآن با من باشد وحشت نمی کنم.
پس تو یک بحران اگر آدم بخواهد بحران را مدیریت کند:
۱. اول تکیه بر خدا ، خدا به پیامبر هم می گوید: همه ی دنیا بهت پشت کردند ، و ان تولّوا فقل حسبی الله، آخر سوره ی توبه هست. لا اله الّا هو علیه توکّلت ، و هو ربّ العرش العظیم.
۲. تکیه بر قرآن، حالا دیگر فرصت نیست من آیاتی که ایشان در کوفه خوانده خدمت شما عرض کنم. این دومین نقش حضرت زینب در مدیریت حادثه ی کربلا بعد از اتفاقش.
۳. هدفمندی، اگر آدم بخواهد یک بحرانی را مدیریت کند باید ببیند هدفش چیه ؟
۴. چهارمین ویژگی حضرت زینب در بحران ، شجاعت و قاطعیت است .
۵. پنجمین اصل در مدیریت اصل تسکین و آرامش است یعنی اگر کشور یک دانه گندم هم نداشته باشد یک رییس حکومت یا دولت یا وزیر و مسئول نباید اعلام کند. یک دانه گلوله هم نباشد. یک دانه گلوله هم نباشد باید بگوید ما انبارهایمان پر است ، باید حواسش جمع باشد . نباید بین مردم وحشت ایجاد کند ، نباید به مردم شوک وارد کند ، این خیلی مهم است که ایجاد شوک تو بحران خودش مسئله ساز است.
شما ببینید صبح یازدهم می آیند حرکت کنند امام سجاد نگاهش می افتد به این بدن ها اشک می ریزد ، عمه جان اینهارا دفن نمی کنند مگر اینها مارا مسلمان نمی دانند؟ فرمود : عزیز برادرم ما لی اراک تجودوا بنفسک تو داری غالب تهی می کنی آرام باش، اینها درست می شود اینجا حرم و زیارتگاه می شود ، مردم می آیند زیارت ، اینجا اینطور نمی ماند. امام سجاد ولیّ خدا است امام است می داند بدن امام رو زمین بودن یعنی چی می داند عرش خدا می لرزد. اما این جمله ی حضرت زینب آرامش داد ، به بچه ها به زن ها ، نمی گذاشت. امام سجاد می گوید :(خب حضرت زینب سنی نداشت پنجاه و خورده ای بود بعد از کربلا هم خیلی زنده نمانده.)عمه جانم بعضی شبها نشسته نماز شب می خواند، عمّتی تصلّی من جلوس ، می گوید من می فهمیدم این غذایش را می داد به بچه ها خودش نمی خورد لذا زانوهایش گیر نداشت بایستد ولی این کار را می کرد تا بچه ها گرسنه نمانند خیلی زیبا خیلی زیبا، هر بچه ای را یک جوری هر زنی را یک جوری ، اینها اصل تسکین و آرامش توی مدیریت مدیران باید مواظب باشند، مردم را دچار وحشت نکنند .هشتادو خورده ای زن و بچه چهل روز تو مسیر باید اینها مدیریت بشوند این اصل آرامش الا بذکر الله تطمئن القلوب هست.
۶. اصل عقلانیت، خب می دانید اینجور جاها جای احساس نیست ، زینب کبری شب عاشورا یک لحظه بهم ریخت وقتی امام حسین خبر از شهادتش داد ، یا دهر افّ لک من خلیل، حضرت فرمود خواهرم آرام باش قرار نیست شما خودتان را از بین ببرید من راضی نیستم باید صبور باشی . تمام شد گفت باشد. دست ولایت رو سینه اش قول داد به امام حسین قولش هم عمل کرد . شما روز عاشورا نگاه کنید کنار بدن علی اکبر هست، قاسم هست ، علی اصغر را می آورند هست ، از نهر علقمه امام حسین می آید هست بالای بلندی هست اصلا صبح یازدهم ایشان همه را سوار کرد خودش هم آمد گریه ای تو گودی قتلگاه و حرکت کرد ، اجازه نداد وقتی دروازه ی کوفه شروع کرد خطبه خواندن مثل کسی که نصیبتی ندیده آنقدر زیبا خطبه خواند. این عقلانیت باید بر احساس غلبه کند . بدانید خردورزی و خردمندی این خودش در مدیریت مهم است .
۷. آخرین نکته ای که عرض می کنم دیگر بحثم را جمع کنم، اصل هفتم ولایت مداری است. خب زینب با هفت تا معصوم زندگی کرده ، توفیق حضور در کنار هفت معصوم از چهارده معصوم را داشته ، رسول خدا امیرالمومنین حضرت زهرا سلام الله ، امام حسن امام حسین امام سجاد امام باقر، یک چنین شخصیتی که زندگی اش با بحران شروع شده ، پنج سالش بود جلوی چشمش حمله کردند به خانه شان مادرش بین در و دیوار قرار گرفته. کوچک بوده یتیم شده سه تا برادر تو خانه، ایشان کوچکتر از دوتا دیگر است . باید خانه را مدیریت می کرده، آمده بالا با داستان امیرالمومنین مواجه شده رفتن به کوفه جنگ جمل صفین ، آمدن از کوفه ، صلح امام حسن شهادت امام حسن زندکیش با بحران بوده ولی همیشه یک چیز در زندگی اش اصل بوده و آن اینکه تصمیم با امام است با ولی خدا است. لذا با همه ی علاقه ای که به امام حسین دارد خار به پای ابی عبدالله نمی تواند ببیند وقتی آمد گودی قتلگاه الشمر جالس علی صدره ، ابی عبدالله فرمود ارجعی الی الفسطاط ، خواهرم برگرد بلافاصله برگشت. ما باشیم ممکن است نتوانیم همسر و خواهرمان را... برگشت رفت تو خیمه. تا امام حسین هم شهید شد ایشان از خیمه بیرون نیامد. عصر عاشورا می آید خدمت امام سجاد؛ عزیز برادرم !تصمیم با شماست . آقا فرمود: عمه جان علیکنّ بالفرار ، بگو فرار کنند تو بیابان ها.
حضرت به دستور امام سجاد دستور فرار داد به بچه های ابی عبدالله ، این مدیریت . صبح یازدهم همینطور. تو مجلس دشمن ، و لذا وقتی آن نانجیب امام سجاد را تهدید کرد به قتل ، آمد جلوی امام سجاد ایستاد ، گفت من را به شهادت برسانید اجازه نمی دهم ولی خدا لطمه ای ببیند ، اجازه نمی دهم حجت خدا .. این دختر علی است با این روحیه .
کارشناس مذهبی برنامه منهاح افزود : دلیل موفقیت جبهه مقاومت و حزب الله در برابر اسرائیل غاصب و کودک کش همین اصول هست که کودک اهل غزه در بدترین شرایط قرآن تلاوت می کند .